سلام و سلام و صدویک سلام
امروز جمعه یعنی 1389/1/27 من امتحان تیزهوشان داشتم آره همونی که در خاطره ی قبلیم نوشته
بودم.
امروزز ساعت 7 از خواب بیدار شدم و در ساعت 8 به حوزه ی امتحان رفتم وهمه چیز رو سپردم به
خدا چون من به اندازه ی کافی تلاش کرده بودم . وای خدای من اصلا باورم نمی شد که من دارم
میرم سر جلسه ی امتحان اونم چه امتحانی شاید برای بعضی ها مهم نباشه ولی برا ی من مهم بود.
وای فکر می کردم سوال ها خیلی سخت باشه اما... خوب خدا رو شکر امتحان ودادیم و امدیم
خونه حالا تا اینجا استرس امتحان بود از الان تا 10 اردیبهشت استرس قبولی. وای یعنی میشم
به نظر خودم به احتمال 80% آره . حالا دیگه هرچی خدا بخواد.
خلاصه ی داستان بگم بلاخره همه ی روز ها میان و میرن راستی اینقدر سرگرم داستان شدم که
یادم رفت بگم ساعت چنده الان که دیگه به آخر داستانم رسیدیم ساعت 4:37 دقیقه ی بعد از _
ظهره.برای همتون آرزوی موفقیت میکنم
حالاتا یه خاطره ی داغ و تازه ی دیگه خدا حافظ....